برای تو ای آتش، ای پسر اهورامزدا !
قابل ستایش و نیایش هستی
قابل ستایش و نیاش باشی
در خانه مردمان
خوشبخت باشد آن مرد
که تو را بستاید، به راستی فراستاید
هیزم در دست، برسم در دست
یسنای۶۲
اگر آتشکده، این ساختمان زادبومی ایرانی مورد توجه و دیدار قرار گیرد و دیدار از آن ها در گشت های فرهنگی جای گیرد اهمیت آن معلوم خواهد شد و آن گاه می توان امیدوار بود که آتشکده ها هم مانند ساختمان های دیگر بازسازی شود و این بخش از معماری ایرانی ماندنی باشد برای آیندگان.
پیدایش آتش
در اسطوره ایرانی هوشنگ پیشدادی کاشف آتش است. روزی هوشنگ از شهر بیرون رفت، ماری دید و به او سنگی پرت کرد، مار فرار کرد اما از خوردن دو سنگ جرقه ای و آتشی پدید آمد، هوشنگ آن فروغ را هدیه ایزدی دانست و جشنی گرفت و آن را سده نام گذاشت. در اسطوره های ایرانی آتش هفتمین آفرینش مادی هرمز است.
در اسطوره های یونانی می خوانیم پس از آن که زئوس خدای خدایان از جنگ بزرگ فارغ شد و بر سریر خدایی نشست پرومتئوس(پرومته) را فراخواند و به او گفت که از گل رس کالبد انسان را به شکل جاودانان بسازد تا او در آن روح بدمد. پس از اجرای فرمان، زئوس، پرومتئوس را بر آن داشت که چیزهای لازم را به انسان بیاموزد مگر آتش که مخصوص جاودانان است. پرومته همه فنون و صنعت ها را به انسان آموخت و نخواست که انسان بازیچه خدایان باشد پس هنگامی که هلیوس خدای آفتاب می رفت تا ارابه خورشید را به مغرب کشد پرومتئوس کنار دروازه غرب پنهان شد و همین که هلیوس خواست از آن جا رد شود ساقه ی رازیانه ای را به زیر چرخ زرین ارابه او مالید تا ساقه آتش گرفت و آن را به انسان داد.
انسان بدوی پس از دست یابی به آتش، آن را در شمار پرستیدنی های خود به شمار آورد. آتش برای انسان اولیه کاربرد دفاعی داشت و بعد برای طبخ غذا مورد استفاده قرار گرفت.
پیدایش آتش به روایت شاهنامه فردوسی
یکی روز شاه جهان سوی کوه/ گذر کرد با چند کس هم گروه، پدید آمد از دور چیزی دراز/ سیه رنگ و تیره تن و تیزتاز، دو چشم از بر سر چو دو چشمه خون/ ز دود دهانش جهان تیره گون، نگه کرد هوشنگ با هوش و سنگ/ گرفتش یکی سنگ و شد تیزچنگ، به زور کیانی رهانید دست/ جهان سوز مار از جهان جوی جست، برآمد به سنگ گران سنگ خرد/ همان و همین سنگ بشکست گرد، فروغی پدید آمد از هر دو سنگ/ دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ، نشد مار کشته ولیکن ز راز/ ازین طبع سنگ آتش آمد فراز، جهان دار پیش جهان آفرین/ نیایش همی کرد و خواند آفرین، که او را فروغی چنین هدیه داد/ همین آتش آن گاه قبله نهاد، بگفتا فروغیست این ایزدی/ پرستید باید اگر بخردی، شب آمد برافروخت آتش چو کوه/ همان شاه در گرد او با گروه، یکی جشن کرد آن شب و باده خورد/ سده نام آن جشن فرخنده کرد، ز هوشنگ ماند این سده یادگار/ بسی باد چون او دگر شهریار، کز آباد کردن جهان شاد کرد/ جهانی به نیکی ازو یاد کرد
آتش مقدس
در بسیاری دین ها، آتش تجلی یک خدا است. نیایش آتش اصل و ریشه هند و ارپایی دارد. در هند خدای آتش آگنی نام دارد که شباهت آن با واژه ایگنیس لاتینی به معنای آتش قابل توجه است. ایندرا خدای هندویی با ریشه آریایی ابتدا یک آذرخش – خدا بود.در یونان هسیتا ایزدبانوی آتش خانگی، هفائیستوس ایزد آتش و آتشفشان ها و هلیوس ایزد خورشید بوده است. در روم باستان وستا خدای آتش و در چین جورونگ روح آتش بوده است. در لیتوانی خدای آتش اگنیس سزونتا Ugnis Szventa نام داشت. در آشور و بابل آتش دو ایزد بزرگ داشت جیبیل فرزند آنو آسمان و نوسکو پیام آور بعل ایزد آسمان. در مصر آتش تطهیرکننده بود. ایزد نگهبان آتش نزد ایرانیان باستان آذر نام دارد که روز نهم هر ماه خورشیدی و ماه نهم هر سال خورشیدی به نام او است. اولین نشانه نیایش آتش در دوران تاریخی ایران مربوط به نقش برجسته کورانگون فارس متعلق به دوره ایلامی است، در این نقش برجسته پایه اشتعال آتش حجاری شده است.
انواع آتش در اوستا
انواع آتش در اوستا ۷ گونه است:
۱- اسپنیشته: آتش بهشتی(spenishta)
۲- خورنه: آتش فر و شکوه(xvarana)
۳- وازیشته: روشنایی ظاهری(vazishta)
۴- وهوفراینه: حرارت طبیعی نشان دهنده حیات(vohofrayana)
۵- اوروازیشته: حرارت موجود در گیاهان (urvazishta)
۶- برزی سونگهه: حرارت نهان در سنگ و آب(berezisavangha)
۷- آتر یا آذر: آتش عادی(atra)
انواع آتش در دین زرتشتی
در آیین زرتشتی آتشی که مانا بوده و از آن نگهداری می شده سه گونه بوده است:
۱- آتش دادگاه: این آتش همان آتش آتشدان خانه ها بوده است، مراسم تقدیس نداشته و در صورتی که فرزندان زندگی جدیدی آغاز می کرده اند از این اجاق آتشی بر می داشته اند.
۲- آتش آدران(آدریان، درمهر): این آتش از چهار آتش ترکیب می شده است، آتش اجاق فرماندار محل، آتش اجاق فرمانده نظامی محل، آتش اجاق قاضی محل، آتش اجاق کشاورز محل. ایجاد این آتش یک ماه طول می کشیده و با مراسم تقدیس همراه بوده است.
۳- آتش بهرام(ورهرام): این آتش ترکیبی است از ۱۵ آتش زمینی و یک آتش با منشا آسمانی(برق آسمان). آمده است که این آتش باید ۱۱۲۸ بار تطهیر می شده و مراسم تقدیس آن یک سال به طول می انجامیده است. ۱۵ آتش زمینی عبارت بودند از: آتش آتشدان پادشاه/استاندار/فرماندار، فرمانده ارتش، پیشوای دین، درویش/صاحب دل، زرگر، کوزه گر، آجرساز، رنگرز، ضرابخانه، آهنگر، اسلحه ساز، نانوا، تقطیر، چوپان، مرده سوز و برق آسمان. اهمیت به سزایی داشته و خاموش شدن آن با خاموش شدن دین همراه شمرده می شده است. شاهان ساسانی پیش از تاجگذاری پیاده به مکانی که آتش ورهرام در آن نگهداری می شد می رفتند و در آن جا تاجگذاری می کردند.
سه آتشکده معروف
زرتشتیان آتش های سه گانه خویش را به اسطوره ها می رسانند و می گویند که سه آتش، در پشت گاو اساطیری سریشوک Srishok در دوره ی تهمورث نگهداری می شد.
نام آتشکده به پهلوی جایگاه کوه نزدیک به آن طبقه
آتش فرنبغ Faranbag کاریان کوه خورهمند موبدان
آتش گشنسب Gushnasp شیز کوه اسنوند جنگجویان
آتش برزین مهر Burzenmihr ریوند کوه ریوند(شمال غرب نیشابور) کشاورزان
آتشکده های تاریخی دیگر
در تاریخ از آتشکده های مشهور دیگری نیز یاد شده است که برخی از آن ها عبارتند از:
آتشکده باکو: در روستای سوراخانی حدود ۱۵ کیلومتری باکو که گفته می شود از حدود ۴۰۰ سال پیش از میلاد روشن بوده است. از سال ۱۹۷۵ میلادی آتش این آتشکده دوباره روشن شده است.
آتشکده بردسوره: در بخارا
آتشکده آذرشب: در بلخ، که آورده اند مکان گنج های افسانه ای گشتاسب بوده است.
آتشکده آذرنوش: در بلخ که فردوسی در شاهنامه آن را نوش آذر گفته و چنین سروده است: شهنشاه لهراسب در شهر بلخ/ بکشتند و شد روز ما تار و تلخ، وز آن جا به نوش آذر اندر شدند/ رد و هیربد را همه سر زدند
آتشکده
در نوشیجان بین همدان و ملایر دو آتشگاه پیدا شده است که از دوره ی مادی باقی مانده است، ساختمان یکی از آن ها به گونه ای است که نشان می دهد از آن به صورت مخفیانه استفاده می شده است و دیگری صورتی علنی داشته است. در زمان هخامنشیان آتش در فضای باز و بر روی سکوی بلند شعله ور می شد. گیرشمن می نویسد:
“ما سه معبد متعلق به دوره هخامنشی می شناسیم، یکی در پاسارگاد که به امر کوروش ساخته شده، دیگری در نقش رستم در جبهه مقبره داریوش که شاید به دستور خود او بنا شده، و سومین در شوش، که ظاهرا متعلق به زمان اردشیر دوم است. هر یک از آن ها به شکل برجی مکعب و دارای یک اتاق است، که توسط پلکان به سوی آن می رفتند، و در این جا مغ آتش مقدس را نگهبانی می کرد. تشریفات دینی را در هوای آزاد انجام می دادند.”
اما از قرن ۴ میلادی و به ویژه در دوره ساسانیان با توسعه آیین زرتشت مقرر شد که نباید نور آفتاب بر آتش بتابد و با آب پاک باران خاموش نشود، آتش پس از آن زیر سایبان قرار گرفت و آن را چهارتاقی نامیدند. زرتشتیان بدون نزدیک شدن به آتش، آن را هنگام نیایش مشاهده می کردند. به این نکته باید توجه داشت که در برخی جاها آتش در تمام روزهای سال در آتشکده قرار نداشته است بلکه آن را در روستای نزدیک یا محل مناسبی روشن نگاه می داشته اند و برای اجرای مراسم آن را به آتشکده منتقل می کرده اند و پس از اجرای مراسم آن را به همان محل برمی گردانده اند. بنا به نوشته های پهلوی مراسم یسنا خوانی در آتشکده توسط ۷ موبد انجام می گردید و یزش نام داشت.
آتشکده جز پرستشگاه، دادگاه، درمانگاه و آموزشگاه هم شمرده می شد و جز موبد یا مغ، طبیب، مدرس، منجم و سالنامه نگار هم در ساختمان های اطراف آن ساکن بودند.
ریچارد فرای می نویسد نویسندگان اسلامی از بسیاری آتشکده در سراسر ایران دچار شگفتی شدند. واگذاری یک آتشکده کاری بس پرثواب بوده و گاهی به نام وقف کننده نامیده می شده است و برای نگهداری زمین و ثروت زیاد بر آن وقف می شده است.
ساختمان آتشکده
آ.پوپ می نویسد:
“نقشه و ساختار آتشکده های ساسانی چنان ساده و پر هیبت بود که تاثیر زیادی بر شرق و غرب داشت. در سرزمین های بودایی آتشکده به معبد بودایی شباهت یافت و در غرب کلیساهای قدیمی چنان به آتشکده شبیه بود که به تناوب مسیحیان و زرتشتیان از یک بنا استفاده می کردند. پذیرش معماری ساسانی از سوی مسیحیان باعث شد که همین نقشه آتشکده ساسانی در یک رشته از کلیساهای ارمنستان تکرار شود و در بالکان پخش شود. ”
آتشکده از سه عنصر مشخص تشکیل شده است: یک پی بزرگ چهارگوش با چهار پایه، یک چهارگوش متحدالمرکز کوچک تر بر بالای این پی و گنبدی بر روی این چهار گوش واسطه.گچ بری تزئین اصلی به حساب می آمده و اندود ضخیمی دیوارهای ناهموار را می پوشانده است.
علی اکبر سرافراز ساختمان آتشکده ها را بر سه گروه می داند:
۱- چهارتاقی: اساس این آتشکده ها عبارتند از فضای مربع شکلی که در چهارگوشه آن، چهار جرز بلند قرار گرفته است که به وسیله یک قوس اتصالی به هم مربوط می شوند مانند چهارتاقی های کازرون، جره، خیرآباد، نیاسر، جزیره خارک، نطنز، تنگ چک چک
۲- چلیپا: اساس آن تقریبا همان معماری چهارتاقی است که جهت تحکیم بیشتر پایه جرز استفاده شده است مانند عبدل آباد بم، خرم دشت کاشان، بازه هور خراسان
۳- دارای رواق: همان چهارتاقی یا چلیپا دارای رواق یا دالانی برای طواف در پیرامون خود مانند آذرگشنسب، آذربرزین مهر، قصر شیرین، فراش بند
آتش در زیارتگاه های زرتشتی
در برخی زیارتگاه های زرتشتی ممکن است آتش روشن باشد اما این مکان ها آتشکده شمرده نمی شوند و غالب آن ها نیز پس از دوره ساسانی ایجاد شده اند.مشهورترین زیارتگاه های زرتشتی عبارتند از:
پیر نارکی، پیر نارستانه، پیر سبز(چک چک)، پیر هریشت، پیربانو، ستی پیر، درب مهر کرمان، شاه ورهرام ایزد کرمان، شاه مهر ایزد کرمان
منابع
۱- قصران، حسین کریمان، انتشارات انجمن آثار ملی، ۱۳۵۶
۲- فرهنگ اساطیر یونان، ف.ژیران، برگرداننده ابوالقاسم اسماعیل پور، فکر روز، ۱۳۷۵
۳- نیایش آتش در دین زرتشتی، رستم وحیدی، فروهر، ۱۳۸۱
۴- راه ها و معابر باستانی غرب زاگرس در دوران پارت و ساسانی، سبز رویش، ۱۳۷۷
۵- مجله گردش، مقاله آتشگاه گرمابخش مراسم نیایش، علی اکبر سرافراز
۶- بناهای تاریخی و اماکن باستانی ایران، نصرت اله مشکوتی،سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران،۱۳۴۹
۷- معماری ایران، آ.پوپ، برگرداننده غلام حسین صدری افشار، فرهنگان، ۱۳۷۰
۸- میراث باستانی ایران، ریچارد فرای، برگرداننده مسعود رجب نیا، علمی و فرهنگی، ۱۳۶۸
۹- ایران از آغاز تا اسلام، ر.گیرشمن، برگرداننده محمد معین، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹
مرتضی دزفولی- ۳۰ خرداد۱۳۸۶- تهران