دیدار از غار و کوه شاه کیخسرو
در ۳ خورداد ۱۳۹۲ از کوه شاه کیخسرو بالا رفتیم و از غار شاه کیخسرو دیدار کردیم. مدت زمان لازم برای اجرای این دیدار از اراک نیم روز است. ما برنامه را از تهران در مدت یک روز کامل انجام دادیم.
ما راه روستای “بادامک” در جهت غرب را به دلیل کوتاه بودن راه صعود، برای آغاز در نظر گرفتیم در حالی که می توان با گذاشتن زمان بیشتر از روستای “گوره زار” در جهت شرق کوه نیز صعود کرد.
جایگاه
کوه شاه کیخسرو با فرازای ۲۹۷۲متر که کوه شاه زنده، کوه شازند نیز خوانده می شود در استان مرکزی و حدود ۴۵ کیلومتری شمال غربی شهر اراک جای دارد. روستاهای پیرامون کوه عبارتند از حسبیجان، گوره زار، مست بالا، قلعه ارزج، گوشه بالا، گوشه پایین، بادامک.
جایگاه استوره ای
کوه و غار شاه کیخسرو از نگاه استوره شناسی در ایران جایگاهی والا دارد. با توجه به موقعیت ویژه ی این کوه/غار و منطبق شدن ویژگی های جغرافیایی آن با استوره ی کیخسرو در شاهنامه و استوره های ایرانی، این کوه جایگاه ویژه ای در کوه های استوره ای ایران پیدا کرده است. این کوه برای زرتشتیان مقدس بوده و هویک میناسیان گفته است که در سال های نه چندان دور، این غار بین ۲۰۰ تا ۳۰۰هزار زیارت کننده زرتشتی داشته که تعدادی از آنان در شمار پارسیان هند بوده اند. با توجه به همین مقدس بودن، در دوره ی صفوی، شاه سلیمان، شمعدان هایی را برای غار پیشکش کرده بود.
استوره ی کیخسرو
ژاله آموزگار می نویسد: کیخسرو نامش معنی خوش نامی دارد و یکی از نام داران سلسله ی کیانی است. افسانه ی زندگی او با روایت های نقل شده در باره ی کوروش هماهنگی هایی دارد. او در متن های پهلوی دارای شخصیتی بسیار برجسته است و در اوستا از جاودانان به شمار می آید. کیخسرو بنا به روایت هایی در کنگ دژ به دنیا می آید و در پایان جهان باز خواهد گشت. او بتکده ی کنار دریاچه ی چیچست را درهم می کوبد و آتش آذرگشنسب، آتش ارتشتاران را بنیان می نهد. او پیش از ظهور زرتشت از آیین اورمزد آگاهی دارد. بنا به روایت کتاب های پهلوی کیخسرو ناپدید می شود، ولی نمی میرد. او در محل مرموزی پنهان است. وظیفه ی او این خواهد بود که گرشاسب پهلوان را در دوران سوشیانس بیدار کند. بنا بر افسانه های موجود که تمایل مردم آن را به وجود آورده و انعکاس آن در شاهنامه نیز مانده است اسطوره ی فرمانروایی جاودانه ی کیخسرو از ذهن ها بیرون نمی رود. کیخسرو پس از نبردهای فراوان موفق می شود افراسیاب را از میان بردارد و بر تخت نشیند. او پس از آن که زال و رستم را به زابلستان روانه می کند، دست از همه ی تعلقات جهان می کشد. نیایش به جای می آورد و پس از قبولاندن لهراسب به جانشینی خود به طور مرموزی با چند نفر از پهلوانان چون توس و فریبرز و گیو ناپدید می شود. شخصیت گشتاسب در متون دینی و شاهنامه نشان دهنده ی این است که کیخسرو همیشه به عنوان شاهی باقی می ماند که دوران حکومتش پر از عدل و داد بوده است و هموست که برخواهد گشت.
استوره کیخسرو در شاهنامه:
کیخسرو پسر سیاوش و فرنگیس و برادر فرود، پس از شصت سال پادشاهی از بیم افتادن در خودپرستی، تاج و تخت را به لهراسب واگذار می کند.
به لهراسب بسپرد و کرد آفرین/ همه پادشاهی ایران زمین
همی کرد پدرود آن تخت عاج/ برو آفرین کرد و بر تخت و تاج
که این تاج نو بر تو فرخنده باد/ جهان سر به سر پیش تو بنده باد
سپردم به تو شاهی و تاج و گنج/ ازان پس که دیدم بسی درد و رنج
ایرانیان، نخست از انتخاب لهراسب راضی نیستند اما پس از پافشاری کیخسرو و پذیرفتن زال، او را می پذیرند. آن گاه کیخسرو می گوید که دیگر مردم او را نخواهند دید. لهراسب را می خواهد و آخرین پند ها را به او می دهد.
نبینید جاوید زین پس مرا/ کزین خاک بیدادگر بس مرا
سوی داور پاک خواهم شدن/ نبینم همی راه باز آمدن
سران و بزرگان ایران با هشت پهلوان همراه کیخسرو می شوند.
برفتند با او ز ایران سران/ بزرگان بیدار و کُنداوران
چو دستان و رستم چو گودرز و گیو/ دگر بیژن گیو و گُستَهم نیو
به هفتم فریبرز کاوس بود/ به هشتم کجا نامور توس بود
زن و مرد ایرانیان صد هزار/ خروشان برفتند با شهریار
همه کوه پر ناله و با خروش/ همی سنگ خارا برآمد به جوش
کیخسرو به بزرگان ایرانی فرمان بازگشت می دهد” همه بازگردید بی شهریار”، بزرگان ایرانی و سه پهلوان، دستان، رستم و گودرز فرمان را می پذیرند اما پنج پهلوان دیگر حاضر به جداشدن از پادشاه نمی شوند. کیخسرو و پنج پهلوان راه را روز و شبی ادامه می دهند و به چشمه ای می رسند، “بخوردند چیزی و دم بر زدند”و پادشاه “بران آب روشن سر و تن بشست” و به پهلوانان گفت که هنگام سر زدن آفتاب “مبینید دیگر مرا جز به خواب” و فرجام کار آنان را نیز می گوید که “ببارد بسی برف ز ابر سیاه/ شما سوی ایران نیابید راه”. پهلوانان می خوابند و در بامداد اثری از پادشاه نمی بینند، باد و ابری می آید و آسمان پر از برف.
چو برف از زمین بادبان پر کشید/ نبد نیزه نام داران پدید
یکایک به برف اندرون ماندند/ ندانم بدانجای چون ماندند
نماند ایچ کس را ازیشان توان/ برآمد به فرجام شیرین روان
رستم و پهلوانان دیگر به دنبال آنان می آیند ولی چیزی نمی یابند و “برفتند ز آن کوه گریان به درد”.
شکل غار:
دهانه ی ورودی غار درون چاله ای است و اندازه ی آن حدود دو در یک و نیم متر است. پس از دهانه، دهلیزی با امتداد شرقی- غربی و ۱۸ متر درازا با پهنایی کم حدود ۲متر وجود دارد که در پایان به حفره ای اتاق مانند می رسد که زیر چند تخته سنگ قرار دارد و چاهی نیز به سمت بالا دارد. دهانه ی غار تنها چند گام پایین تر از قله ی کوه قرار دارد. البته روی کوه دوقله ی شمالی و جنوبی و به فاصله ی بسیار کوتاهی از یکدیگر قرار دارند و غار شاه کیخسرو در نزدیکی قله ی جنوبی جای دارد. به دلیل وجود دو دهانه ی چاهی در بالای غار، در طول روز، غار کاملا تاریک نیست.
باورها:
می گویند روزی کیخسرو همراه با لشکریانش از کنار کوه می گذرد اما دشمنان پیرامون او را می گیرند، کیخسرو از خدا یاری می خواهد و به ناگهان از دیده ها پنهان می شود.
می گویند در شب های نوروز از غار صدای توپ شنیده می شود.
می گویند گاهی غار نورباران می شود.
می گویند در نوروز صدای چکاچک شمشیر و شیهه ی اسبان از غار شنیده می شود.
می گویند برف سرخ مسموم کننده ای بر سر همراهان کیخسر و باریده و باعث کشته شدنشان شده است. آن جا را گور زهر نامیدند که بعدا به گوره زار تبدیل شد.
می گویند پهلوانان همراه کیخسرو در زیر برف مدفون شدند.
تاثیر استوره بر نام های جغرافیایی پیرامونی:
کوهی که غار در آن قرار دارد به شاه زنده معروف شد این نام بعدا در گویش مردم به شازند کوتاه شد.
شهر شازند در ۳۷ کیلومتری جنوب غربی اراک در ابتدا دهی بوده که به آن “ادریس آباد” می گفتند. زمانی که خط آهن سراسری از این ده عبور کرد، ایستگاه ۲۱ راه آهن جنوب را به مناسبت کوه نزدیک به آن شازند نامگزاری کردند. نام ایستگاه هم زمان با بزرگ شدن روستا و تبدیل شدنش به شهر، روی شهر گذاشته شد. شازند اینک یکی از شهرستان های استان مرکزی است.
به دلیل وجود هفت سنگ گور بزرگ در روستای نزدیک کوه شاه کیخسرو و منسوب دانستن این گورها به هفت پهلوان همراه کیخسرو این روستا به گوره زار معروف شد.
پس از آن که پهلوانان ایرانی به جای مردن هفت پهلوان هماره کیخسرو می رسند از شدت ناراحتی زار زار گریه می کنند. این مکان به گریه زار و بعد به گوره زار معروف می شود.
روستای برفیان در نزدیکی کوه نام خود را از این باور گرفته است که پهلوانان همراه کیخسرو در آن جا زیر برف مدفون شده اند.
نوشته مرتضی دزفولی در سال ۱۳۹۳ با استفاده از:
دیدار نگارنده در خورداد۱۳۹۲ از غار و صعود کوه شاه کیخسرو
کتاب تاریخ اساطیری ایران نوشته ی ژاله آموزگار، صفحه ی ۷۱ تا ۷۳
کتاب جغرافیای استان مرکزی، ضمیمه جغرافیای ایران، صفحه۲۷
کتاب فرهنگستان ایران، جلد۷، صفحه ۵۵
مجله شکار و طبیعت، شماره۲۰، مقاله ی “اسرار غار شاه زند یا قبر شاه کیخسرو” نوشته ی چنگیز شیخلی
تارنمای امرداد، “کوه شاه زنده، جایی که کیخسرو از دیده ها پنهان شد” سخن رانی هویک میناسیان در بنیاد فرهنگی جمشید جاماسیان
شاهنامه ی فردوسی، بر اساس چاپ مسکو، دکتر سعید حمیدیان، جلد پنجم، صفحه ی ۴۰۶ تا ۴۱۶
تصویرها:
فرشته کاظمی، فائقه سلطان محمد